adabi

یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه؛

یک روز رسد نشاط  اندازه ی دشت؛

افسانه ی زندگی چنین است عزیز؛

در سایه ی کوه باید از دشت گذشت ...

ادبی

سهراب گفتی:

" زیر باران باید رفت ... چشمها را باید شست ... جور دیگر باید دید "

چشمها راشستم باز همان را دیدم

جز دو رنگی و دروغ

جز غم و غصه و تلخی ، هیچ به چشمم نرسید


پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب

دوره تلخ فریب

دوره رنگ سیاهی ایست سهراب

دوره این همه نامردی هاست

تو اگر میدانستی دل آسمان هم از دست بشر می گرید

باز سر می دادی .... زیر باران باید رفت ؟


--

ممنون

 


دلـــــتــــنــــگــــــی پــــــیــــچـــیـــــــــده نــــــیــــســــــتــــــــ . . . ! 

یــــــکـــــــ دل . . . ! یــــــکـــــــ آســـــــمـــــان . . . ! یــــــکـــــــ 
بــــــغـــــض . . . ! و آرزو هــــــــای تـــــــــرکـــــــ خـــــــورده . . . ! 

بـــــــه هــــــمـــــیـــــن ســـــــادگـــــــی . . . !

 




مکاشفه

روح  از نظر تمرین کردن وقوی شدن همانند جسم است و همانطور که اگر جسم را درست ورزش و ریاضت دهیم قوی میشود واعمال خارق العاده انجام می دهد اگر روح را هم ورزش و ریاضت دهیم قوی شده توانایی هایی فرای حالت عادی پیدا می کند. ولی این توانایی ها لزوما دلیل بر الهی شدن روح نیست بلکه ممکن است کسی منکر خدا باشد ولی با ریاضت روحش را قوی کرده باشد.
 

حسرت

درحسرت گذشته ماندن چیزی جز از دست دادن امروز نیست.
تو فقط یه بارهجده ساله خواهی بود ،
 
یکبارسی ساله ،
 
 
و یکبار هفتاد ساله ،
 
در هرسنی که هستی ،روزهایی بی نظیر را تجربه می کنی.
 
 
چرا که مثل روزهای دیگر، فقط یه بار تکرارخواهدشد.
 
هرروز ازعمرتو زیباست و لذت های خودش را دارد.
 
 
به شرط آن که زندگی کردن را شناخته باشی و آن را بلد باشی

ژابن


۴- سخت‌کوشی

ژاپن ازلحاظ طولانی بودن ساعات کاری در رده دوازدهم جهان قرار دارد.
درواقع، اضافه‌کاری‌هایی هم در بین ژاپنی‌ها وجود دارد که در اسناد رسمی
قید نمی‌شود. ژاپنی‌ها همیشه نماد سخت‌کوشی بوده‌اند.



۵- احترام

ژاپنی‌ها یک هنجار اجتماعی “内と外” (روابط داخلی و بیرونی) دارند. آنها سعی
می‌کنند در برخورد با روابط بیرونی خود (غریبه‌ها) همیشه با احترام و ادب
رفتار کنند. حتی در روابط داخلی (خواهر و برادرها و دوستان) باز با
احترام رفتار می‌کنند.



۶- خجالت

ژاپنی‌ها گاهی اوقات افرادی خجالتی خوانده می‌شوند. این می‌تواند بخاطر
فرهنگ «هارمونی اجتماعی» آنها باشد. البته ژاپنی‌های زیادی هم هستند که
با غریبه‌ها خجالتی نیستند اما اکثریت آنها اینطور می‌باشند.


تمنا شاعر افغان

«برندهٔ جایزهٔ ادبی رحمان بابا» ای ناله! سال‌هاست که بیرون جهی ز دل، هنگامه‌ساز و گرم پُر سوز و آتشین شب‌ها به گاه تیرگی مرگبار غم از گیر‌و‌دار دهر، وز دست رنج‌ها، درپیچ‌و‌تاب موج سبک‌سیرِ آهِ من، زی آسمان به سوز تمنا شدی بلند پُر‌درد و شعله‌خیز، تند و شررفزای لیکن نسوخت پردهٔ پندار گرمی‌ات برقی نزد شراره‌ات اندر نگاه من نی سوختی سپهر نی کاخ قدرتش نی رخنه کرده‌ای به دل پاسبان او تا چند و تا کجا؟ در بند آن و این: محبوس وهم و ترس گرفتار مهر و کین؟ ای ناله! یا خموش و یا آسمان بسوز! تا باز گردد آن سوی این پرده راه من. در آن بلندجای از قدسیان عرش وز محرمان بزم حقیقت کنم سؤال کای آن‌که رسته‌اید ز غوغای مهر وکین آن‌جا چرا چنان؟ این‌جا چرا چنین؟ کابل ۴/٢/١٣٣۸

fish

ماهــیگر دلشــ سوخـت....

ایــن بــار ماهــی بـود کـه از تنهــایی قــلاب را ولــ نمیـــــــکر

life

زندگي ، با همه ي وسعت خويش 
محفل ساكت غم خوردن نيست
حاصلش تن به قضا ، دادن و پژمردن نيست
اضطراب و هوس و ديدن و نا ديدن ، نيست
زندگي ، خوردن و خوابيدن ، نيست 
زندگي ، كوشش و راهي ، شدن است 
زندگي ، جنبش و جاري شدن است
از سر آغاز حيات...........
تا به جايي كه خدا مي داند .........!!!!