وقتی که او گفت:


"من خسته از راهم
دیگر نمی خواهم..."

وقتی که از پا و نفس افتاد

شد همنشین خاک
شد همصدای باد

آن وقت او تک شد
نامش مترسک شد


بیوک ملکی
از مجموعه شعر:"مترسک عاشق بود"